گروه قرآن و عترت نازداب

مقدمه ای بر آغاز حرکت قرآنی زیارت

گروه قرآن و عترت نازداب

مقدمه ای بر آغاز حرکت قرآنی زیارت

تجوید قرآن کریم قسمت ۱

مخارج حروف

تجوید قرآن

تجوید در لغت به معنى «نیکو گرداندن» و در اصطلاح به معنى «صحیح ادا کردن هر حرف از نظر مخرج، صفات و احکام» مى‏باشد و از آنجا که با رعایت این قواعد، آیات قرآن زیبا، نیکو و کامل‏تر تلاوت خواهد شد، به این قواعد «علم تجوید قرآن» مى‏گویند.

مخارج حروف

هوایى که از ریه خارج مى‏شود، پس از عبور از حنجره در یکى از قسمت‏هاى دستگاه تکلّم محدود مى‏شود و بدین ترتیب «حرف» ایجاد مى‏شود. محل مزبور را که هوا در آن به حرف تبدیل مى‏گردد، «مخرج حرف» مى‏نامند. شناخت و رعایت مخارج حروف اساس عمل به سایر قواعد تجویدى است.

دندان‏ها

از آنجا که دندان‏ها نقش بسیار مهمّى در اداى حروف دارند، آشنایى با انواع دندان‏ها ضرورى مى‏نماید. به طور طبیعى انسان داراى32 دندان است که16 عدد در آرواره بالا و16 عدد در آرواره پایین قرار دارد. دندان‏ها به شش دسته تقسیم مى‏شوند:

ثَنایا

این دندان‏ها در وسط و جلوى آرواره‏ها قرار گرفته‏اند و تعدادشان مجموعاً 4 عدد است که در هر آرواره 2 عدد مى‏باشد.

رَباعِیات

تعدادشان4 عدد است؛2 عدد بالا و2 عدد پایین و در دو طرف ثنایا قرار گرفته‏اند.

اَنیاب

تعدادشان4 عدد است که در هر آرواره2 عدد و در دو طرف رباعیات جاى دارند و در فارسى به دندان‏هاى نیش معروفند.

ضَواحِک

تعدادشان4 عدد است که در هر آرواره2 عدد و در دو طرف انیاب قرار دارند و در فارسى به «آسیاى کوچک» معروفند.

طَواحِن

مجموعاً12 عدد هستند که در هر آرواره شش عدد و سه به سه در دو طرف ضواحک قرار دارند. در فارسى «آسیاى بزرگ» نام دارند.

نَواجِذ

تعدادشان4 عدد است که در هر آرواره دو عدد و در دو طرف طواحن قرار گرفته‏اند. در فارسى «دندان‏هاى عقل» نام دارند.

به مجموع دندان‏هاى «ضَواحِک»، «طَواحِن» و «نَواجِذ» که20 عدد مى‏باشند «دندان‏هاى اضراس» و در فارسى «دندان‏هاى آسیا» گویند.

مواضع حروف

کلیه حروف از پنج موضع در دستگاه تکلّم خارج مى‏شوند که عبارتند از: موضع جوف، موضع حلق، موضع زبان، موضع لب‏ها (شَفَتَین) و موضع خَیشوُم که در هر یک از این مواضع یک یا چند مخرج براى حروف وجود دارد.

موضع جوف

«جَوف» به معناى فضاى حلق و دهان است و این موضع تنها مخرج حروف مدّى است. حروف مدّى عبارتند از: الف مدى (آ)، واو ساکنِ ما قبلْ مضموم (او) و یاء ساکنِ ما قبلْ مکسور (اى).

موضع حلق

حلق بخشى از دستگاه تکلّم است که از پایین به «تارهاى صوتى» در حَنجَره و از بالا به مرز زبان کوچک محدود مى‏شود. حلق داراى3 مخرج است که از آن‏ها6 حرف (ه، ء، ع، غ، ح وَ خ) خارج مى‏گردد. به این حروف «حروف حلقى» مى‏گویند.

موضع زبان

زبان وسیع‏ترین موضع دستگاه تکلم است که شامل زبان کوچک، زبان بزرگ، دندان‏ها و سایر اجزاى دهان مى‏باشد. این موضع10 مخرج دارد که18 حرف از آن‏ها خارج مى‏شود. این حروف عبارتند از: «ق، ک، ج، ش، ى، ض، ل، ن، ر، ط، د، ت، ص، س، ز، ظ، ذ وَ ث»

موضع لب‏ها (شَفَتَین)

در این موضع دو مخرج وجود دارد که از آن‏ها چهار حرف (ب، ف، م وَ و) خارج مى‏شود. این حروف را «حروف شَفَوى» یا «شَفَهى» مى‏نامند.

موضع خَیْشوم

فضاى بینى را «خَیْشوم» گویند و دو حرف میم و نون که به «حروف غُنِّه» معروفند، به کمک آن خارج مى‏شوند. غنّه صدایى است که از فضاى بینى خارج مى‏شود. 

تعداد مخارج

به طور کلّى مواضع پنجگانه جوف، حلق، زبان، لب‏ها و خَیْشوم داراى17 مخرج مى‏باشند. جوف یک مخرج، حلق سه مخرج، زبان ده مخرج، لب‏ها دو مخرج و خیشوم یک مخرج دارد.

مخرج اوّل: «حروف مَدِّى»

مخرج حروف مدى یعنى الف مدى (آ)، واو ساکنِ ما قبلْ مضموم (اوُ) و یاء ساکنِ ما قبلْ مکسور (اى) که به حروف مَد و لین معروفند، بدون تکیه به قسمت معینى از حلق و دهان به تمامى فضاى این دو تعلق دارد.

مخرج دوم: «ء» وَ «ه»

دو حرف «ء» و «ه» از دورترین قسمت حلق نسبت به دهان (اَقصَى الحَلق) تلفظ مى‏شوند. این مخرج دقیقاً در محل تارهاى صوتى قرار دارد.

هنگام اداء حرف «ه»، تارهاى صوتى بدون ارتعاش، فقط به هم نزدیک مى‏شوند و مسیر هواى ریه را تنگ‏تر مى‏کنند، در حالى که هنگام تلفظ «ء»، تارهاى صوتى کاملاً به هم مى‏چسبند و مسیر عبور هوا را در حنجره مسدود مى‏کنند و در لحظه‏اى که به شدّت از هم جدا مى‏شوند، حرف «ء» ایجاد مى‏گردد.

مخرج سوم: «ع» وَ «ح»

دو حرف «ع» و «ح» از وسط حلق تلفظ مى‏شوند.

حرف «ح» در حلق گرفتگى خاصّى ایجاد مى‏کند، در حالى که حرف «ع» با نرمى و غلظت خاصى تلفظ مى‏شود.

مخرج چهارم: «غ» وَ «خ»

دو حرف «غ» و «خ» از نزدیک‏ترین محل حلق به دهان (ادنى الحلق) تلفظ مى‏شوند. حرف «خ» صداى خراش در مخرج خود ایجاد مى‏کند، در حالى که حرف «غ» نرم و کشیده ادا مى‏شود.

مخرج پنجم: «ق»

براى تلفظ حرف «ق»، زبان کوچک که از سقف دهان به حالت وارونه آویخته است، با ریشه زبان اصلى مماس مى‏شود. آنگاه در لحظه‏اى که از یکدیگر جدا مى‏شوند، حرف «ق» پدید مى‏آید. صداى «ق» بر خلاف «غ» کشیده و نرم نیست بلکه محکم و با شدّت ادا مى‏شود.

مخرج ششم: «ک»

براى تلفظ حرف «ک» ریشه زبان اصلى با زبان کوچک مماس مى‏شود؛ امّا محل تماس، کمى از محل «ق» به جلوى دهان نزدیک‏تر است و قسمت بیشترى از ریشه زبان در ایجاد آن دخالت مى‏کند. از آنجا که زبان کوچک (لَهات) در ایجاد دو حرف «ق» و «ک» دخالت دارد، به این دو حرف «حروف لَهَوى» مى‏گویند.

مخرج هفتم: «ج»، «ش»، «ى»

براى تلفظ سه حرف «ج»، «ش» و «ى» وسط زبان با قسمت مقابل خود از سقف دهان (کام بالا) تماس مى‏گیرد. در تلفظ صحیح «ج» و «ش» بهتر است دندان‏ها به یکدیگر نچسبند. از آنجا که شکاف دهان و از جمله شکاف بین وسط زبان با کام بالا را «شجر» مى‏گویند. این سه حرف را «حروف شجرى» نامیده‏اند.

مخرج هشتم «ض»

تماس کناره زبان با دندان‏هاى اضراسِ همان طرف، حرف «ض» را ایجاد مى‏کند. «ض» را حرف «ضِرسى» مى‏نامند.

مخرج نهم: «ل»

حرف «ل» از تماس کناره‏هاى جلویى و نیز سرِ زبان با لثه‏هاى مقابل خود ایجاد مى‏شود.

مخرج دهم: «ن»

حرف «ن» از بین سر زبان و لثه دندان‏هاى ثنایاى بالا خارج مى‏شود.

مخرج یازدهم: «ر»

حرف «ر» از تماس سر زبان با لثه ثنایاى بالا (کمى عقب‏تر از مخرج حرف «ن») ایجاد مى‏شود البته در هنگام تلفظ این حرف سر زبان به لثه ثنایاى بالا نمى‏چسبد، بلکه تماس‏هاى منقطع و سریع ایجاد مى‏کند. به سه حرف «ل، ن، ر»، حروف ذَوْلَقى مى‏گویند. «ذَوْلَق» یا «ذَلْق» به معناى تیزى سر زبان است که در اداى این سه حرف نقش اساسى دارد.

مخرج دوازدهم: «ط»، «د»، «ت»

سه حرف «ط»، «د» و «ت»از تماس سر زبان با برآمدگى لثه ثنایاى بالا و سپس آزاد سازى ناگهانى هواى حبس شده ایجاد مى‏شوند. این سه حرف را «حروف نِطْعى» مى‏گویند. «نِطع» قسمت جلوى کام بالاست که در آن خطوط برجسته و چین خورده وجود دارد. تفاوت دو حرف «ط» و «ت» در صفت آنهاست نه در مخرج.

مخرج سیزدهم: «ص»، «س»، «ز»

هنگام تلفظ سه حرف «ص»، «س» و «ز» نوک زبان به پایه ثنایاى پایین مى‏چسبد و قسمتى از سطح زبان، مقدارى عقب‏تر از نوک زبان، به سطح صاف پشت لثه ثنایاى بالا نزدیک مى‏شود، امّا نمى‏چسبد و هوا ناچار از همین مجراى بسیار باریک، خارج مى‏شود. این سه حرف را حروف «اَسَلى» مى‏نامند. «اَسَل» یا «اَسَلَة» به معناى تیزى هر چیزى است و در اینجا باریکى جلوى زبان را گویند. تفاوت دو حرف «س» و «ص» در صفت آن دو مى‏باشد نه در مخرج.

مخرج چهارم: «ظ»، «ذ»، «ث»

سه حرف «ظ»، «ذ» و «ث» از تماس قسمتى که مجاور نوک زبان است با لبه دندان‏هاى ثنایاى بالا ایجاد مى‏شود طورى که نوک زبان معمولاً از سردندان‏ها جلوتر قرار مى‏گیرد. این سه حرف را «حروف لِثَوى» مى‏گویند.

مخرج پانزدهم: «ف»

حرف «ف» از تماس لبه دندان‏هاى بالا با لب پایین ایجاد مى‏شود.

مخرج شانزدهم: «ب»، «م»، «و»

دو حرف «ب» و «م» از چسبیدن دو لب و حرف «و» از جمع شدن دو لب، بدون انطباق با یکدیگر ایجاد مى‏شوند.

به لحاظ انتساب چهار حرف «ب»، «م»، «و» و «ف» به شَفَه یعنى لب، آنها را حروف «شَفَوى» یا «شَفَهى» مى‏نامند.

مخرج هفدهم: «حروف غُنِّه»

«غنِّه» صدایى است که از فضاى بینى خارج مى‏شود و «حروف غنه» دو حرف «ن» و «م» هستند که در هنگام اظهار، اخفاء و ادغام آن‏ها، بخش عمده صوت از خَیْشوم یعنى فضاى بینى خارج مى‏شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد