مخارج حروف
تجوید در لغت به معنى «نیکو گرداندن» و در اصطلاح به معنى «صحیح ادا کردن هر حرف از نظر مخرج، صفات و احکام» مىباشد و از آنجا که با رعایت این قواعد، آیات قرآن زیبا، نیکو و کاملتر تلاوت خواهد شد، به این قواعد «علم تجوید قرآن» مىگویند.
هوایى که از ریه خارج مىشود، پس از عبور از حنجره در یکى از قسمتهاى دستگاه تکلّم محدود مىشود و بدین ترتیب «حرف» ایجاد مىشود. محل مزبور را که هوا در آن به حرف تبدیل مىگردد، «مخرج حرف» مىنامند. شناخت و رعایت مخارج حروف اساس عمل به سایر قواعد تجویدى است.
از آنجا که دندانها نقش بسیار مهمّى در اداى حروف دارند، آشنایى با انواع دندانها ضرورى مىنماید. به طور طبیعى انسان داراى32 دندان است که16 عدد در آرواره بالا و16 عدد در آرواره پایین قرار دارد. دندانها به شش دسته تقسیم مىشوند:
این دندانها در وسط و جلوى آروارهها قرار گرفتهاند و تعدادشان مجموعاً 4 عدد است که در هر آرواره 2 عدد مىباشد.
تعدادشان4 عدد است؛2 عدد بالا و2 عدد پایین و در دو طرف ثنایا قرار گرفتهاند.
تعدادشان4 عدد است که در هر آرواره2 عدد و در دو طرف رباعیات جاى دارند و در فارسى به دندانهاى نیش معروفند.
تعدادشان4 عدد است که در هر آرواره2 عدد و در دو طرف انیاب قرار دارند و در فارسى به «آسیاى کوچک» معروفند.
مجموعاً12 عدد هستند که در هر آرواره شش عدد و سه به سه در دو طرف ضواحک قرار دارند. در فارسى «آسیاى بزرگ» نام دارند.
تعدادشان4 عدد است که در هر آرواره دو عدد و در دو طرف طواحن قرار گرفتهاند. در فارسى «دندانهاى عقل» نام دارند.
به مجموع دندانهاى «ضَواحِک»، «طَواحِن» و «نَواجِذ» که20 عدد مىباشند «دندانهاى اضراس» و در فارسى «دندانهاى آسیا» گویند.
کلیه حروف از پنج موضع در دستگاه تکلّم خارج مىشوند که عبارتند از: موضع جوف، موضع حلق، موضع زبان، موضع لبها (شَفَتَین) و موضع خَیشوُم که در هر یک از این مواضع یک یا چند مخرج براى حروف وجود دارد.
«جَوف» به معناى فضاى حلق و دهان است و این موضع تنها مخرج حروف مدّى است. حروف مدّى عبارتند از: الف مدى (آ)، واو ساکنِ ما قبلْ مضموم (او) و یاء ساکنِ ما قبلْ مکسور (اى).
حلق بخشى از دستگاه تکلّم است که از پایین به «تارهاى صوتى» در حَنجَره و از بالا به مرز زبان کوچک محدود مىشود. حلق داراى3 مخرج است که از آنها6 حرف (ه، ء، ع، غ، ح وَ خ) خارج مىگردد. به این حروف «حروف حلقى» مىگویند.
زبان وسیعترین موضع دستگاه تکلم است که شامل زبان کوچک، زبان بزرگ، دندانها و سایر اجزاى دهان مىباشد. این موضع10 مخرج دارد که18 حرف از آنها خارج مىشود. این حروف عبارتند از: «ق، ک، ج، ش، ى، ض، ل، ن، ر، ط، د، ت، ص، س، ز، ظ، ذ وَ ث»
در این موضع دو مخرج وجود دارد که از آنها چهار حرف (ب، ف، م وَ و) خارج مىشود. این حروف را «حروف شَفَوى» یا «شَفَهى» مىنامند.
فضاى بینى را «خَیْشوم» گویند و دو حرف میم و نون که به «حروف غُنِّه» معروفند، به کمک آن خارج مىشوند. غنّه صدایى است که از فضاى بینى خارج مىشود.
به طور کلّى مواضع پنجگانه جوف، حلق، زبان، لبها و خَیْشوم داراى17 مخرج مىباشند. جوف یک مخرج، حلق سه مخرج، زبان ده مخرج، لبها دو مخرج و خیشوم یک مخرج دارد.
مخرج حروف مدى یعنى الف مدى (آ)، واو ساکنِ ما قبلْ مضموم (اوُ) و یاء ساکنِ ما قبلْ مکسور (اى) که به حروف مَد و لین معروفند، بدون تکیه به قسمت معینى از حلق و دهان به تمامى فضاى این دو تعلق دارد.
دو حرف «ء» و «ه» از دورترین قسمت حلق نسبت به دهان (اَقصَى الحَلق) تلفظ مىشوند. این مخرج دقیقاً در محل تارهاى صوتى قرار دارد.
هنگام اداء حرف «ه»، تارهاى صوتى بدون ارتعاش، فقط به هم نزدیک مىشوند و مسیر هواى ریه را تنگتر مىکنند، در حالى که هنگام تلفظ «ء»، تارهاى صوتى کاملاً به هم مىچسبند و مسیر عبور هوا را در حنجره مسدود مىکنند و در لحظهاى که به شدّت از هم جدا مىشوند، حرف «ء» ایجاد مىگردد.
دو حرف «ع» و «ح» از وسط حلق تلفظ مىشوند.
حرف «ح» در حلق گرفتگى خاصّى ایجاد مىکند، در حالى که حرف «ع» با نرمى و غلظت خاصى تلفظ مىشود.
دو حرف «غ» و «خ» از نزدیکترین محل حلق به دهان (ادنى الحلق) تلفظ مىشوند. حرف «خ» صداى خراش در مخرج خود ایجاد مىکند، در حالى که حرف «غ» نرم و کشیده ادا مىشود.
براى تلفظ حرف «ق»، زبان کوچک که از سقف دهان به حالت وارونه آویخته است، با ریشه زبان اصلى مماس مىشود. آنگاه در لحظهاى که از یکدیگر جدا مىشوند، حرف «ق» پدید مىآید. صداى «ق» بر خلاف «غ» کشیده و نرم نیست بلکه محکم و با شدّت ادا مىشود.
براى تلفظ حرف «ک» ریشه زبان اصلى با زبان کوچک مماس مىشود؛ امّا محل تماس، کمى از محل «ق» به جلوى دهان نزدیکتر است و قسمت بیشترى از ریشه زبان در ایجاد آن دخالت مىکند. از آنجا که زبان کوچک (لَهات) در ایجاد دو حرف «ق» و «ک» دخالت دارد، به این دو حرف «حروف لَهَوى» مىگویند.
براى تلفظ سه حرف «ج»، «ش» و «ى» وسط زبان با قسمت مقابل خود از سقف دهان (کام بالا) تماس مىگیرد. در تلفظ صحیح «ج» و «ش» بهتر است دندانها به یکدیگر نچسبند. از آنجا که شکاف دهان و از جمله شکاف بین وسط زبان با کام بالا را «شجر» مىگویند. این سه حرف را «حروف شجرى» نامیدهاند.
تماس کناره زبان با دندانهاى اضراسِ همان طرف، حرف «ض» را ایجاد مىکند. «ض» را حرف «ضِرسى» مىنامند.
حرف «ل» از تماس کنارههاى جلویى و نیز سرِ زبان با لثههاى مقابل خود ایجاد مىشود.
حرف «ن» از بین سر زبان و لثه دندانهاى ثنایاى بالا خارج مىشود.
حرف «ر» از تماس سر زبان با لثه ثنایاى بالا (کمى عقبتر از مخرج حرف «ن») ایجاد مىشود البته در هنگام تلفظ این حرف سر زبان به لثه ثنایاى بالا نمىچسبد، بلکه تماسهاى منقطع و سریع ایجاد مىکند. به سه حرف «ل، ن، ر»، حروف ذَوْلَقى مىگویند. «ذَوْلَق» یا «ذَلْق» به معناى تیزى سر زبان است که در اداى این سه حرف نقش اساسى دارد.
سه حرف «ط»، «د» و «ت»از تماس سر زبان با برآمدگى لثه ثنایاى بالا و سپس آزاد سازى ناگهانى هواى حبس شده ایجاد مىشوند. این سه حرف را «حروف نِطْعى» مىگویند. «نِطع» قسمت جلوى کام بالاست که در آن خطوط برجسته و چین خورده وجود دارد. تفاوت دو حرف «ط» و «ت» در صفت آنهاست نه در مخرج.
هنگام تلفظ سه حرف «ص»، «س» و «ز» نوک زبان به پایه ثنایاى پایین مىچسبد و قسمتى از سطح زبان، مقدارى عقبتر از نوک زبان، به سطح صاف پشت لثه ثنایاى بالا نزدیک مىشود، امّا نمىچسبد و هوا ناچار از همین مجراى بسیار باریک، خارج مىشود. این سه حرف را حروف «اَسَلى» مىنامند. «اَسَل» یا «اَسَلَة» به معناى تیزى هر چیزى است و در اینجا باریکى جلوى زبان را گویند. تفاوت دو حرف «س» و «ص» در صفت آن دو مىباشد نه در مخرج.
سه حرف «ظ»، «ذ» و «ث» از تماس قسمتى که مجاور نوک زبان است با لبه دندانهاى ثنایاى بالا ایجاد مىشود طورى که نوک زبان معمولاً از سردندانها جلوتر قرار مىگیرد. این سه حرف را «حروف لِثَوى» مىگویند.
حرف «ف» از تماس لبه دندانهاى بالا با لب پایین ایجاد مىشود.
دو حرف «ب» و «م» از چسبیدن دو لب و حرف «و» از جمع شدن دو لب، بدون انطباق با یکدیگر ایجاد مىشوند.
به لحاظ انتساب چهار حرف «ب»، «م»، «و» و «ف» به شَفَه یعنى لب، آنها را حروف «شَفَوى» یا «شَفَهى» مىنامند.
«غنِّه» صدایى است که از فضاى بینى خارج مىشود و «حروف غنه» دو حرف «ن» و «م» هستند که در هنگام اظهار، اخفاء و ادغام آنها، بخش عمده صوت از خَیْشوم یعنى فضاى بینى خارج مىشود.